بررسي تحليلي انگيزه هاي قيام امام حسين (ع) از بُعد كلامي شيعه (3)
بررسي تحليلي انگيزه هاي قيام امام حسين (ع) از بُعد كلامي شيعه (3)
بررسي تحليلي انگيزه هاي قيام امام حسين (ع) از بُعد كلامي شيعه (3)
نويسنده:دكتر محمد جواد نجفي*
حميد رهبر**
حميد رهبر**
3. نظريه دفاع
تجزيه و تحليل نظريه
به اين طريق، رفتار بني اميه حالتي هجومي پيدا مي كند و طبعا «دفاع» از جانب امام حسين (عليه السلام) كاملا طبيعي و مسلم تصور مي شود؛ لذا بدون وجود هجمه و اثبات آن نمي توان به موضع دفاع رسيد و نظريه دفاع را اثبات كرد.
امام حسين (عليه السلام) بيش از دو راه، پيش روي خود نداشت: مقاومت يا تسليم در برابر فشار. مبارزه و قيام به منظور غلبه بر قدرت حاكم به نيرو و امكانات برتري نياز داشت كه در آن روز فراهم نبود.
با توجه به اينكه براندازي خلافت اموي به دليل بي لياقتي و فساد ضرورت داشت،«دفاع» در صورتي درست بود كه براندازي ممكن نبوده باشد، و گرنه با وجود امكان براندازي و مبارزه تا غلبه بر حاكميت غير اسلامي، دفاع معني نخواهد داشت، بلكه نوعي ضعف نيز شمرده مي شد كه از ساحت عظيم امامت به دور است؛ از اين رو براي تنظيم نظريه دفاع، بايد امكان براندازي را منتفي دانست؛ زيرا وقتي كسي از قدرت برتر برخوردار است، معني ندارد به دفاع روي آورد.
تسليم شدن و در نهايت تأييد مشروعيت خلافت خاندان بني اميه، عملي بود خلاف مصالح اسلام و امت اسلامي؛ به ويژه آنكه تسليم در مراحل پاياني حركت، آميخته با ترس و پذيرش اجبار مي شود كه به فرموده آن حضرت، خداي متعال بر ايشان نمي پسنديد.
به ناچار نظريه ي دفاع نياز به آن دارد كه تسليم و پذيرش حاكميت اموي به هيچ روي نه به دليل ديني و نه به دليل سياسي، منطقي ننمايد.
جهات اين نظريه
1. نبود امكان براندازي خلافت اموي؛ زيرا با فرض امكان براندازي، فرصتي براي طرح نظري ي دفاع فراهم نخواهد بود.
2. تصميم حكومت به حذف قدرت رقيب (امام حسين (عليه السلام) و ياران او) كه تهديدي دائمي براي خلافت اموي به شمار مي آمد.
3. مخالفت پذيرش و مقبوليت خلافت اموي بر اساس اصول عقايد شيعي، مانند نفي ذلت پذيري و ممنوعيت تقويت حاكمان ظالم.
هر يك از اين مباني، با عنايت به شرايط واقع حاكم در جامعه ي آن روز و اصول روايت هاي تاريخي كه امروزه در دست ماست، امكان اثبات دارند.
نقد نظريه
بني اميه با تكيه بر قدرت فائقه ي خود، سعي داشت امام (عليه السلام) را به عنوان يك قدرت مؤثر در جامعه، با زور، با خود همراه كند و امام (عليه السلام) از پذيرش چنين امري امتناع كرد. در اين گيرو دار، حركت عاشورايي پديد آمده است؛ چنان كه حضرت بارها اشاره كرده است كه اين لئيم زادگان مي خواهند مرا به ذلت وادار كنند و «هيهات من الذله».
طرفداران نظريه ي دفاع، حركت عاشورا را نتيجه ي سرسختي و پافشاري امام (عليه السلام) در مقابل خواست نامشروع قدرت مي دانند. قدرت سلطه ي بني اميه با شكست بيگانه بود و هيچ قدرتي نمي توانست با آن مقابله كند. اين مطلبي است كه اثبات آن تأثيري تام در توفيق نظريه دفاع دارد. در اين باره دو نكته حائز اهميت است:
1. برخي به غلط پنداشته اند امام حسين (عليه السلام) راهي جز پافشاري و تسليم نشدن در پيش روي نداشت و به عبارت ديگر، پافشاري آن حضرت از سر اجبار بود؛ يعني چون مي دانستند در هر حال چه تسليم شوند و چه بر رأي منفي خود اصرار ورزند، سرانجامي جز شهادت ندارند؛ از اين رو به ناچار پافشاري را برگزيدند؛ نه از روي انتخاب و براي تأمين مصالح اسلامي؛ در حالي كه در مباني ياد شده، تسليم ناپذيري و پافشاري ايشان بر رأي منفي، با انگيزه ي حفظ مصالح اسلامي دانسته شده است؛ ولي چنان كه گفته شد؛ پافشاري امام حسين (عليه السلام) در پاسخ منفي به خواست حاكميت اموي، ناشي از عنايت به تأمين مصالح اسلام و امت اسلامي و به پشتوانه ي آزادگي ذاتي ايشان بوده است و از سر انتخاب صورت گرفت، نه اجبار و تنها همين توضيح با شأن عظيم آن حضرت تناسب دارد(آيتي، [بي تا]، ص 879).
2. «تقيه» كه در اعتقادات شيعي جايگاهي استوار دارد، براي حفظ اسلام است نه مسلمان؛ حال اگر اسلام در خطر بود، مسلمان بايد خطر آن را به جان بخرد و بقاي مكتب را بر زندگي خود ترجيح دهد (مكارم شيرازي، 1382، ج3، ص41)؛ از اين رو، ديگر مجالي براي اين سخن باقي نمي ماند كه تقيه مي توانست امام را از خطر تعرضات دشمن مصون نگاه دارد و كار به تدبير تدافعي نكشد.
پذيرش حاكميت اموي اگر چه به صورت تقيه باشد، هيچ به مصلحت اسلام و مسلمانان نبود، بلکه سبب مي شد آن حاكميت بدون مواجهه با هيچ اعتراضي و حتي با كسب مشروعيت از رأي كساني چون امام (عليه السلام) به راه خود ادامه دهد و روز به روز اسلام را به نابودي نزديك تر كند؛ لذا در اين موارد، ديگر تقيه مشروع نيست؛ به ديگر سخن، آنچه را كه امام برگزيد، بنابر نظر دفاع، معقول ترين حركت به قصد دفاع از كيان امامت بود؛ يعني امام حسين (عليه السلام) امام حسني ديگر بود كه تنها شيوه ي دفاع آن دو باهم تفاوت داشت؛ دفاع خونيني كه اصالت حركت شيعي و حقانيت آن را بيمه كرد.
پی نوشت ها :
*استاديار دانشگاه قم
**مربي دانشگاه قم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}